کد خبر: ۷۴۶۴
۰۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰

طلبه‌های پا به توپ

طلاب مدرسه علمیه، ولی عصر (عج) بین ساعت‌های پرترافیک درس زمانی را برای ورزش و نشاط خالی کرده‌اند.

معمولا وقتی عنوان طلبه و روحانی پای نام اشخاص می‌نشیند، دست و پای آن‌ها را برای خیلی از کار‌های معمول و متعارف می‌بندد. مردم عادت کرده‌اند که طلبه‌ها را غالبا با عبا و عمامه ببینند و روی منبر، اما واقعیت چیز دیگری است و آن‌ها از همین مردم هستند. مثل همه آن‌ها می‌خندند، گریه می‌کنند، در خیابان قدم می‌زنند، پارک می‌روند، رانندگی می‌کنند؛ وقت وقتش که بشود، فوتبال بازی می‌کنند و از هیجان خوردن توپ به تور ذوق می‌کنند.

زندگی آن‌ها نقاط مشترک زیادی با دیگر آدم‌ها دارد و پر از شادی‌های مشروع و حلال است. نشان به آن نشان که طلاب حوزه علمیه، ولی عصر (عج) کرمانی‌ها در محله طلاب صاحب یک تیم حرفه‌ای ورزشی به نام کوثر هستند و در رقابت با دیگر تیم‌ها صاحب عناوین متعدد شده‌اند.


شادی‌های حلال نیاز زندگی افراد است

بین ساعت‌های پرترافیک درس‌های سنگین حوزه، پیدا‌کردن یک وقت خالی برای ورزش خیلی سخت است، اما با برنامه‌ریزی دقیق همه‌چیز درست می‌شود. به قول خودشان می‌گویند کار نشد ندارد. روز و ساعت تمرین که می‌رسد، همه سر قرار حاضر هستند. ساک‌های ورزشی را می‌بندند. درس، کلاس و همه کار‌های دیگر را تعطیل می‌کنند. عبا و عمامه‌شان را درمی‌آورند و می‌روند داخل میدان؛ چون به قول خودشان هر‌چیز به وقتش لازم است. شادی‌های حلال نیاز هر زندگی است.

طلبه‌های پا به توپ

 

راه‌اندازی تیم کوثر در مدرسه، ولی عصر (عج)

قبل از شروع بازی فوتسال به سالن آرامش می‌رسیم و منتظر می‌مانیم دو تیمی که قرار است از حوزه علمیه، ولی عصر (عج) کرمانی‌ها و مدرسه حضرت‌مهدی (عج) امروز رو‌در‌روی هم قرار بگیرند، آماده شوند.
طلبه‌ها یک‌به‌یک لباس‌ها را عوض می‌کنند و داخل سالن می‌آیند.

آبی‌پوش‌های حوزه علمیه، ولی عصر (عج) قرار است مقابل زردپوشان مدرسه حضرت‌مهدی (عج) یک بازی دوستانه و صمیمی را تجربه کنند. توپ را حرفه‌ای پاس می‌دهند، آن‌قدر‌که گوشه دروازه حریف می‌خوابد و فریاد آن‌ها را از سر اشتیاق و ذوق بالا می‌برد.

حجت‌الاسلا م و المسلمین محمد‌علی ایزدی که مربی تیم کوثر است و دارای مدرک مربی‌گری، تقریبا از بقیه سن‌و‌سال‌دارتر به نظر می‌آید و برای بازی امروز، بچه‌ها را راهنمایی و سفارش‌های لازم را بیان می‌کند. واقعیت این است از همین چند هفته قبل که تیم آن‌ها نایب‌قهرمان مسابقات فوتبال ساحلی شهرداری مشهد شد، انتظارشان از خودشان بیشتر شد. این تیم با بسیاری از تیم‌های سرشناس و قدیمی مشهد در ارتباط است و بین آن‌ها رقابت برگزار می‌‎شود.

فوتبال، وسیله‌ای برای تبلیغ

حجت‌الاسلا م و المسلمین مهدی ایزدی که سطح چهار حوزه را به پایان رسانده، این تیم را تشکیل داده است. علاقه زیادی به فوتبال دارد و هیچ‌وقت این تب و هیجان فروکش نکرده است، حتی حالا که چهل‌و‌هشت سال از عمرش می‌گذرد. می‌گوید: در گذشته ارتباط طلبه‌ها در همان قالب سنتی و قدیمی بود و من می‌خواستم این قالب شکسته شود. تصمیم گرفتم با بر‌و‌بچه‌های طلبه تیمی دست و پا کنم و سال‌۱۳۷۷ این تیم را راه انداختیم.

مهدی‌آقا که سال‌ها تجربه بازی در تیم‌های باشگاهی و قدیمی مشهد را دارد، تعریف می‌کند: در مدرسه علمیه و بین بچه‌های حوزه، مرسوم نبود که تیمی ورزشی داشته باشند و مسابقه دهند. اما من به‌شدت به فوتبال علاقه داشتم و می‌دانستم خیلی‌ها در حوزه مثل من به ورزش و به‌خصوص رشته فوتبال علاقه‌مند هستند. ایده‌ام را بین بچه‌های حوزه مطرح کردم. نتیجه باور‌کردنی نبود.

طلبه‌های بسیاری برای حضور در تیم اعلام آمادگی کردند. زنگ تفریح خیلی خوبی برایمان بود. بعد‌از فراغت از درس و کلاس، با بچه‌ها جمع می‌شدیم. چند‌نفری با ماشین می‌رفتیم یک زمین خاکی پیدا می‌کردیم. فرقی نمی‌کرد کجا باشد. مهم این بود که تمام وقت بازی به خنده و شوخی می‌گذشت و روز‌به‌روز طرفداران تیم زیاد می‌شد. سرگرمی‌مان این بود که روز موعود برسد و در میدان مسابقه حاضر شویم. گذشته از این‌ها فوتبال وسیله پر‌طرفداری برای تبلیغ ما روحانیون بود.

یادآوری ماجرای یکی از سفر‌ها هنوز هم برایش شیرین است و خنده روی لبش می‌نشاند؛ می‌گوید: رفته بودم حسین‌آباد کرمان برای تبلیغ. داشتم از کنار یک زمین بازی می‌گذشتم. معمولا جوان‌ها به آخوند‌جماعت حساسیت خاصی دارند. البته ما عادت کرده‌ایم. بچه‌ها داخل زمین از روی تمسخر صدایم زدند «حاج‌آقا! بفرما بازی.» می‌دانستم منظور آن‌ها چیست و دارند مسخره می‌کنند، اما چه فرصتی بهتر از آن!

گفتم تعارف آمد نیامد دارد! لباس‌ها را کندم و رفتم داخل زمین. همه از تعجب دهانشان باز مانده بود که «حاج‌آقا! چقدر خوب بازی می‌کنید» و از این‌قبیل حرف‌ها. نشان به آن نشان که کلی دوست و رفیق از بین آن‌ها پیدا کردم که هنوز با هم در ارتباطیم.



طلبه‌های پا به توپ

 

در قدم اول باید با مردم صمیمی شد

گفت‌وگوی بعدی ما با دو برادر دو‌قلویی است که از اهالی روستای شیر‌آباد تربت حیدریه هستند. حجت‌الاسلا م و المسلمین حسن و حسین حسینی با پیراهن‌های شماره ۵ و ۹ از زمین بیرون می‌آیند. جالب این است که هر‌دو با هم تصمیم گرفته‌اند طلبه شوند و هم‌زمان تشکیل زندگی داده و متأهل شده‌اند و حالا هر‌کدام صاحب یک فرزند هستند.

حسن و حسین هم بر این باورند که خلاف تصور خیلی‌ها، دین اسلام پر از شادی، نشاط و مهربانی است و به زندگی‌ها روح می‌دهد. حسین می‌گوید: یک طلبه باید بتواند هم خوب حرف بزند، هم وقت، جا و اندازه شوخی را بداند و هم اهل ورزش و ترویج روحیه نشاط باشد. بین ما افرادی هستند که هم امام جماعت‌اند و هم ورزشکار و به نظرم وجوه مختلف باید در زندگی یک طلبه وجود داشته باشد.

یکی از وظایف اصلی هر طلبه‌ای، تبلیغ است. حسین هم بعد‌از چند‌سال سر‌و‌کله‌زدن با متن‌های پیچیده عربی موظف شد برای تبلیغ به روستا‌های دور و نزدیک برود. او تعریف می‌کند: تبلیغ از وظایف اصلی ما طلبه‌هاست.

بر‌اساس تجربه‌ای که دارم، دستم آمده است که از همان اول کار نمی‌توان رفت سراغ رهنمود و نصیحت و تشریح و تفسیر دین. در قدم اول باید با مردم صمیمی شد. این را هم بگویم برخلاف تصور خیلی‌ها طلبه‌ها و بچه‌های حوزه اهل شوخی و مزاح هستند. من برای تبلیغ به روستا‌های بسیاری ازجمله در سیستان‌و‌بلوچستان و پاسگاه‌های اطرافش رفته‌ام. می‌دانم وظیفه من به‌عنوان طلبه آموزش دین است و دور‌کردن افراد از گناه، اما سرگرمی‌های نوجوان و جوان فرق می‌کند و ما باید به شیوه‌ای متوسل شویم که آن‌ها به آن علاقه دارند.

حسین کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: جالب‌ترین اشتراکات بین جوانان، علاقه به فوتبال است. یادم است ایام نوروز برای تبلیغ می‌رفتیم به پاسگاه‌های مرزی و بین سربازها. همیشه دنبال یک زمین خالی و مناسب بودم و چند تیر‌دروازه و یک قرار دوستانه و صمیمی. به همین راحتی کار تبلیغ ما شروع می‌شد.

در اصل بازی می‌کردیم، اما بچه‌ها خودشان کم‌کم جذب می‌شدند، احکام شرعی مربوط‌به نماز، روزه، خمس و‌... را می‌پرسیدند. خیلی‌ها از همین زمین‌های فوتبال آمدند و طلبه شدند.

سالن آرامش غرق در هیجان بازیکنان دو تیم است. سوت پایان نیمه اول زده می‌شود. بچه‌ها اطراف محمد‌آقا ایزدی جمع می‌شوند. انگار نه انگار یک ساعت دنبال توپ دویده‌اند؛ خسته نیستند. حسن حالا برای گفتگو کنار ما نشسته است. مثل برادرش شوخ‌طبع و اهل مزاح است.

او تعریف می‌کند: امام جماعت مسجد طا‌ها هستم و یکی از روش‌های تبلیغی من، ورزش با نوجوان‌ها و جوان‌هاست.

حامد مؤمن و محمد سلیمانی و خیلی دیگر از اعضای مدرسه علمیه، ولی عصر (عج) معتقدند برای دادن خوراک مذهبی به هر فرد باید رفیق و دوست و همراهش شد.

تیم آن‌ها د‌ر مسابقات بسیاری شرکت کرده است. آخوند‌های با‌حال در زمین دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند تلاش می‌کنیم که این اندیشه را رواج دهیم که دین فقط عزاداری و گریه نیست و مردم باید بدانند روحانی‌ها ورزش می‌کنند، شوخی می‌کنند و می‌خندند و می‌خندانند.

* این گزارش یکشنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۴۸ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر